آنها که با فناوری و ابزار آن سروکار دارند، میدانند شرکتهای مطرح و بِرَندهای اسم و رسمدار، محصولات خود را بر اساس جامعه هدف ارائه میدهند. فرض بگیرید فلان شرکت در فلان کشور صنعتی و پیشرفته، محصولی میسازد برای ارائه جهانی. این ارائه چند شکل دارد.
آن سازنده در فرایند تولید محصول خود و در انتهای آن، نیاز به کوآلیتیچک (Q.C)یا کیفیتسنجی دارد. برای این منظور، محصول مورد نظر را فرض بگیرید دوربین کانن در یک مسیر آزمایش رایانهای قرار میدهد و باز فرض بگیرید در این مسیر قرار است ۱۰۰موضوع، تست شود. حال اگر تمام این ۱۰۰مورد تا منهای هشت مورد با تیک سبز همراه باشد، این محصول یعنی همان دوربین کانن ویژه کشور ژاپن شناخته میشود و یک پسوند «بوسه» یا «کیس» هم میگیرد و مثلاً میشود «کانن کیس». ولی اگر این غایتِ کیفیت، مقدور نبود و شرکت سازنده در فرایند تولید، سهواً نتوانست محصول ٩٢درصد عالی را تولید کند و حداکثر آن تیکها را سبز بزند، این محصول راهی کشورهای دیگر با استانداردهای اعلامی خود خواهد شد.
این استاندارد با کمی بالا و پایین در دیگر کشورهای صنعتی یا موسوم به پیشرفته، رعایت میشود. ولی مثل ژاپن و آمریکا سختگیرانه نیست. اینور ماجرا اما در کشورهای غیرصنعتی -ازجمله ایران خودمان-هیچ ضابطه خاصی برای کیفیت و کوآلیتی این محصولات وجود ندارد. یعنی هر چندتا تیک که در کیفیتسنجی این دستگاهها وجود داشته باشد، مهم نیست؛ مشتری ایرانی بابت آن پول میدهد. گارانتی کمپانی تأییدکننده هم مهم نیست، چون این محصولات توسط برخی شرکتهای مثلاً اماراتی یا مالزیایی با پایینترین قیمت از شرکت سازنده خریداری و با عناوین گارانتی آفومار یا ایدهآل یا نورنگار یا هر چیز دیگر، وارد ایران میشود و به دست مصرفکننده میرسد. همه این مثالها را به جای مقدمه گفتم تا به این برسم که خیلی از ماها که در امور انقلابیگری از آیین خاصی تبعیت میکنیم، با مشاهده ریزشها، تا مدتها در حیرت و بهت فرو میرویم و نمیتوانیم آنچه بوده با آنچه اکنون هست را مطابقت دهیم. فلان دولتمرد، فلان عالِم، فلان استاد، فلان نویسنده، فلان شاعر، فلان مستندساز، فلان مبارز، فلان روزنامهنگار، فلان متفکر، فلان مداح، فلان نماینده، فلان معاون، فلان هیئتی، فلان انقلابی و...، وقتی امروز آن میشوند که دیروز نبودند، نه جای تعجب دارد، نه جای افسوس. اگر این جماعت بنا باشد در پلتفرم انقلاب باشند و انقلابی بمانند، باید از استاندارد تبعیت کنند. انقلاب اسلامی اسلوب و رویه مشخص و ثابت دارد. کسی که در کوآلیتیچک و کیفیتسنجیهای مختلف در فرایند پیشرفت انقلاب، حداکثر تیک سبز را داشته باشد یا تیکهای قرمزش به تعداد انگشتان دو دست نرسد، مثل بوسه ژاپنی و یاغی آمریکایی دارای اصالت و استاندارد است. پس میشود آن را به جامعه به عنوان نمونه پدرمادردار معرفی و عرضه کرد. ولی وقتی این موارد با متر و معیار انقلاب همخوانی نداشت و در مواقع مختلف و تستهای متعدد، از تیکهای کیفی محروم بود، بهراحتی میشود پیشبینی کرد این محصول در نقطهای، از خط تولید خارج یا از امکان توزیع محروم خواهد شد.
پس در عرصه انقلابیگری، نمیتوان هم تیک کیفیت نداشت و هم مهر استاندارد کیفی خورد. در این عرصه در همان ابتدای امر، کسی که از این معیارها دور شد، مارک و نام و لوگوش را باید کَند. دقیقاً مثل محصول لیوایز.
تیکهای کِیفی انقلاب ١٠٠تاست. آنکه امروز به تعبیر ما چپ میکند، از همان اول نشانههای بیکیفیتی را داشته، منتها ما به چند تا تیک قرمز اهمیت نمیدادیم یا با اغماض آن را میدیدیم.
کیفیت انقلابیگری در قاموس انقلاب اسلامی تعریف دارد. آنکه از همان ابتدا چند تا تیک سبز را نداشته و به مرور چندتای دیگر را هم همینطور از دست میدهد، به همان مرور، وارد بازار فیکیجات میشود. ولی آنکه در این گستره دارای استاندارد قرص و محکم باشد، یک محصول تاپ ارائه خواهد داد که نه بوسه ژاپنی و نه یاغی آمریکایی است. بلکه «حزبالله» ایرانی است.
نظر شما